نگاه نکن به کارم، محتاج روزگارم
-به حال آن شخص باید گریست که دخلش بود ۱۸ خرجش ۲۰.
-"گشتم نبود؛ نگرد نیست؛ افسانه بود."
-"دلم تنگ است و تنگی چاه تیزم / به جهندم میروم پیش عزیزم / الهی نازنینم خواب باشد / گل پرپر به بالینش بریزم."
-"به روز تنگدستی آشنا بیگانه می گردد".
- به درویشی قناعت كن كه سلطانی خطر دارد.
-به دریا رفته می داند مصیبت های دریا را.
-دو چیز در دنیا ندارد صدا / ننگ ثروتمند و مرگ فقیر.
-خواهی که جهان در کف تقدیر تو باشد / خواهان کسی باش که خواهان تو باشد
-به مُد پوشان بگویید آخرین مد کفن است.
- "عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت / سرنوشت دگران بر تو نخواهند نوشت."
- سلطان جاده، - عروس کویر- بیمه ابوالفضل - بسیار سفر باید- برچشم بد لعنت- هذا من فضل ربی
-یواش برو که دلم زیر پای توست.
- در چاله چوله های عشقت شافنرم شکست.
- صد سال در بیابان آواره شوی / به از آن است که در خانه محتاج نامردان شوی.
- مبر ز موی سفیدم گمان به عمر دراز / جوان به حادثه ای زود پیر می شود گاهی.
- نمی دانم چرا خوبان در جوانی می میرند!
- پشت سوزولیت (ماشین شکل مینی بوس ولی خیلی کوچک) نوشته بود: منم یه روز بزرگ می شم.
- زندگی بر خلاف آرزوهایم گذشت.
- داداش جان به خاطر اشک مادر یواش!
- چرخ قلبم رو با میخ نگاهت پنچر نکن.
- پشت کامیونی نوشته بود: من از عقرب نمی ترسم ولی از سوسک می ترسم/ من از دشمن نمی ترسم ولی از دوست می ترسم.
- پشت یک کامیون شب رو دیدم که نوشته بود: "همه دارند کار و ما هم داریم کار/ این چه کاریست همه خوابند و ما بیدار.
- رادیات قلب من از عشق تو جوش آمدست / گر نداری باورم بنگر به روی آمپرم.
- این مطلب را یکی از دوستانم روی ماشینش نوشته بود که منظورش پلیس راهنمایی و رانندگی بود و یکبار هم جریمه شد! تا تو نگاه می کنی، کار من آه کردن است / کلاغ در آرد چشم تو این چه نگاه کردن است.
- پشت یک ماشین حمل آشغال نوشته بود: از دست روزگار ناچارم. یکی دیگه هم نوشته بود: یا زهرا یا هیچ کس.
- تو برو من میام.
- شد شد، نشد نشد.
- مدعی خواست از بیخ کند ریشه ما / غافل او بود خدا هست در اندیشه ما.
- احتیاط کن / ازدواج نکن.
- سال ها قبل در مسافرت کامیونی را دیدم که عقب ان نوشته شده بود: بوسه مگر چیست / فشار دولب / این که گنه نیست / چه روز و چه شب.
- پشت یکی از ماشین ها نوشته بود: من از روییدن خار سر دیوار دانستم / که ناکس کس نمی گردد از این بالا نشستن ها.
- گازش بده نازش نده.
- پشت کامیون: بمیرد آنکه غربت را بنا کرد / مرا از تو، ترا از من جدا کرد.
- شاخه را مرغ چه داند که روزی قفس خواهد شد.
-در بیابان شب و روز رانندگی کار من است / غصه ندارم چون خداوند همراه منست.
- پشت یک کامیون در جاده ی ساوه نوشته بود: بوق نزن راننده خوابه.
-برگ از درخت خسته می شه / پاییز بهانه است.
- ای کاش زندگی هم دنده عقب داشت.
- در این دنیا که مردانش عصا از کور می دزدند / من بیچاره دنبال مرد می گردم.
- دنبالم نیا آواره میشی.
- پشت یک تاکسی نوشته بود: مدیر عاشقان وزارت عشق.
- پشت یک تریلی نوشته بود: پراید ساندویچ من است.
- پشت یک بنز خاور نوشته بود: در طواف شمع می گشت پروانه ایی / سبقت بی جا مگیر جانم مگر دیوانه ایی؟
- هر که عاشق شد جفا بسیار باید کشد / بهر یک گل منت از صد خار باید کشد. مزدک - شیراز
- رفاقت قصه تلخی است که از یادش گریزانم.
- پشت یه ماشین خیلی کوچولو نوشته شده بود: "میازار موری که دانه کش است" و پشت یک ماشین دیگه نوشته بودند: "تو هم خوبی!"
- پشت یک اتوبوس مسافری نوشته بود : ره غریب / رهبان غریب / مقصد با من / من با مقصد غریب.
- منال ای مینی بوس زیر پایم / که من با ناله هایت آشنایم.
- از حاثه ترسند همه کاخ نشینان / ما خانه بدوشان غم سیلاب نداریم. احمد - فولادشهر
- پشت یک کامیون نوشته شده بود: غم عشقت بیابان پرورم کرد. یکی دیگر: از بس خوردم مرغ و پلو / آخر شدم مارکوپولو.
- سر پایینی پرنده / سر بالایی شرمنده.
- ماشینی پشتش نوشته شده بود: واسه همه لاتی واسه ما شکلاتی!
- پشت کامیون حمل جوجه نوشته بود: بوق نزن جوجه ها خوابند!
- دنیا همه هیچ و زندگانی همه هیچ / ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ.
- روی یک کامیون حمل مرغ نوشته بود: ای به فدای تو همه مرغای من!
- یک ماشین نوشته: بخاطر دلم ولم.